دلنوشته

گاهی شرار شرم و گاهی شور شیدایی است

این آتش از هرسر که برخیزد تماشایی است

دریا اگر سرمیزند برسنگ حق دارد

تنها دوای درد عاشق ناشکیبایی است

راز مرا از چشمهایم میتوان فهمید

این گریه های ناگهان از ترس رسوایی است

این خیره ماندن ها به ساعت های دیواری

تمرین برای روزهایی که نمی آیی است

شاید فقط عاشق بداند _او_چرا تنهاست

کامل ترین معنا برای عشق تنهایی استپ

#فاضل نظری

مرا بازیچه خودساخت

چو ن موسی که دریا را

فراموشش نخواهم کرد

چو ن دریا که موسی را

#فاضل نظری

ای موی پریشٖان تو دریای خروشان

بگذار مـرا غـرق کند این شب مواج

#فاضل_نظری

چشم هایش

شروع واقعه بود...

#عليرضا_آذر

پی نوشته:اکنون هم عکس چشمانت واقعه ی عشق را درمن ادامه میدهد(حدیث)

یوسفِ من

هزار زلیخا در من

به کمین نشسته است !!!

تا رسیدنت

چند پیراهن ، باید درید ؟؟؟

بگو عشق را

از کدام چاه باید

بیرون کشید

#ناشناس

خرمن سوخته ی ما

به چه کارش می خورد

که چو برق آمد و

در خشک و تر ما زد و رفت...

#هوشنگ_ابتهاج

هرزنی

لابه لای موهایش مردی را پنهان کرده است

هروقت یک زن ر قیچی به دست دیدی

بدان عزادار مردی است

که موهایش را شانه میزد

#ثریا بیگ زاده

آنچه هرگز شرح نتوان کرد

یعنی حال من.....!

#وحشی بافقی

دیگران را اگر از ما خبری نیست چه غم ...

نازنینا تو چرا بی خبر از ما شده ای ؟

| #شهريار |

باور کن تلخ تر از رفتن تو,موندن منه.....